انقد پیر شده م که توان آرزو کردن ندارم!نای شانه بر ذلف زدن راندارم! ازمن گذشته آهنگ های شاد راگوش دهم!هرچه باشد ی پایم لب گورست!!!آینه اتاقهاراجمع کردم تاگول نزند مرا!آنها مرا 30ساله نشان میدهند!شناسنامه ام راپنهان کردم درصندوقچه تاکسی بو نبرد من تنها 21ساله هستم!!!تنها21سال اما بی وقفه می تازد این غم رم کرده من!رم کرده ومی تازد دروجودم!رام نخواهد شد!من تنها توانم اینست!که از گستاخی وآزادیش لذت ببرم!!!تنهاگوشه ی بنشینم به تماشا هیچ هیچ هیچ...
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .