کودکیم را در دستان پیرمردی مهربان گذراندم!نه سالگیم را دراندوه نبودنش!15 سالگیم را درکنار مردی دلسوز!پدرم!16سالگیم را درحسرت ی مرد! 17سالگیم را ساختن آرزو!18پایان همچیز!19وصله زدن خاطرات کهنه!دنبال ی وجه مشترک برای بودن کنار یک طعم دلپذیر قدیمی!20سالگی وکنارش رسیدن!زخم خورد!تلخ بود ! هیچ هیچ هیچ...
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .